هميشه لب‌هايتان چون گل محمدي، خندان باد
گلخندان
 
 

اگر اين بچّه هاي سابق مدرسه انقلاب (روشن سابق) كوسه لو وبازران و معلّمشان را مي شناسيد لطفا براي ما بنويسيد تا در وبلاك اعلام كنيم



قيزيل داغ لار يادگاري، عمو حاجي سليمان دي

ايل، طايفانون افتخاري، عمو حاجي سليمان دي

توت آقاجو كولگه سينده، حاج بابالو حيطينده

باخان بيزه، سيزه ساري، عمو حاجي سليمان دي

ان شاءالله كه صحيح و سالم و پايدار باشند و سايه شان بر سر همه ي ما برقرار

فرستنده عكس: علي قياسي (با تشكر ازايشان)



با عرض سلام خدمت شما
من از خوانندگان همیشگی وبلاگ شما هستم
وبلاگ زیبایی دارین
یک پیشنهاد داشتم: در صورت امکان در راستای حفظ زبان مادری و فراموش نشدن آن توسط نسل جدید که متاسفانه زبان شیرین ترکی با لهجه همدانی در حال زوال است در صورت صلاحدید و در صورت امکان زبان وبلاگ را به دو زبان نگارش بفرمائید تا این میراث ارزشمند گذشتگانمان به دست آیندگان برسد
در ضمن نگارنده آماده هرگونه همکاری را دارد
باز کمال تشکر را از جنابعالی بابت وبلاگ پرمحتوایتان دارم با آرزوی بهترین ها برای شما -
رضا يوسفي

مطالب فوق را بخوانيد و نظر خودتان را هم بدهيد. اگر شما هم موافقيد به ياري ما بياييد و با ارسال مطالب گوناگون به زبان مادري مان در تحقق اين پيش نهاد گام برداريم. پيش نهاد بنده هم اين است كه بخش پيوند هاي روزانه را به اين امر اختصاص بدهيم. يعني در اين بخش در هر صفحه عنوان خاصي را با زبان تركي خودمان بنويسيم. مثلاً در يك صفحه مَثَل، در صفحه ديگر خاطرات، و... بگذاريم. البتّه لازمه اش اين است كه شماهم خدمت بزرگتر ها برسيد و از آن ها بپرسيد و براي درج در وبلاك ارسال كنيد تا به نام خودتان و يا به نام هركسي كه دوست داشتيد در وبلاك بگذاريم. اگر بلد نيستيد به لهجه ي تركي خوب بنويسيد، نگران نباشيد چون ما خودمان اصلاحش مي كنيم. همين الأن من مي روم و كلنگ اوّل را به زمين مي زنم... ميگيد نه! ببنيد و تعريف كنيد!



آيا منتظر كسي هستي؟ يا به خاطرات گذشته مي انديشي؟ اگر منتظري، بدان كه آمده اند. دو نسل بعد از خودت! حالا خوب ميزباني كن. باهاشان گرم بگير. بگو! بخند! شادي كن! و خاطرات جديدي  رقم بزن. بگذار روزهايي خلق شوند كه شايسته ي سرودن "قيزيل داغ لار" ديگري گردند.



سلام

با ديدن اين عكس چه فكر مي كنيد؟ شايد باورتان نشود كه اين عكس در سوم فروردين ماه سال 1351 گرفته شده.

مكان گرفتن عكس هم در "سولو دره" حدود يك كيلومتري روستاي آغگول مي باشد.

آن هايي كه بلدند مي دانند كه حد اقل سي چهل متر زير پاي ما برف انباشته شده.

مثلاً شب عيد بود و بعد از شش ماه درس خواندن در تهران داشتيم مي رفتيم پدر و مادرمان را ببينيم.

ولي خوب برف آمد و گردنه دخان بسته شد و ما مجبور شديم شب عيد را در خانه عمه مان در آغگول بگذرانيم و سه روز بعد با پاي پياده راهي كوسه لو شويم، كه شش كيلومتري با همين وضع راه رفتيم. البتّه به تنهايي كه جرأتوشو نداشتيم، با شوهر عمه مان، مرحوم مشهدي محمد عبّاسي. اين عكس را هم ايشان از ما گرفتند.

در آن شب عيد هم اتفاقات جالبي رخ داد. ماشين ها پشت برف گير كردند و ماندند. مردم چپيقلو مردانگي كردند و نان هاي سفره هاشان را در بوقچه ها به كولشان بستند و بردند بين مسافران تقسيم كردند. يك راننده اتوبوس هم تمام قسمت هاي قابل سوختن ماشينش را آتش زد و مسافرينش را از سرما زدگي نجات داد. و حوادثي از اين قبيل.

بنده آن موقع در كلاس سوم رياضي دبيرستان دكتر نصيري، البته در بخش شبانه اش، تهران واقع درانتهاي خيابان سينا درس مي خواندم.



 

لطفاً شما هم از آقا نورالدّين ياد بگيريد. يك تحقيق مفصل از تبار خود به عمل آورده و براي ما بفرستيد تا در وبلاك بگذاريم. منتظرتان هستيم.

خدا حافظ شما



اين كتاب را هم بخوانيد و لذّت ببريد. مي توانيد  اين كتاب را از آقاي حاج وجيه الله شفيعي (در محلّه ي پشت وادي السّلام) و از آقاي اكبر عبدلي (در محلّه ي شهرك امام حسين) دريافت نماييد. شخصيّت هاي اين منظومه، همه واقعي و از مردان و زنان كوسه لو و بازران هستند. مضمون كتاب انعكاس فرهنگ و آداب و رسوم و زندگي شيرين مردم اين دو روستا در دوران كودكي و نوجواني اين جانب است. زبان كتاب، زبان همان مردم، موسيقي كتاب پژواك صداقت، پاكي، مهرباني، خوشرويي، خوش خلقي مردماني است كه گاه گاه عروسي و عزارا بهانه قرار مي دادند و آن هارا مي سرودند. قيزيل داغ لار نماد چنين مردماني است، مردماني كه رنج و زحمت زيادي مي كشيدند ولي هيچ وقت لبخندشان را از همسايه دريغ نمي كردند. بهتر است خودتان بخوانيد و قضاوت كنيد.

 قيزيل داغ‌لار سوزه گَلين

ياددان چيخين گوزه گَلين
دِيون گيچَن‌دَن گَلَن‌دَن
قيزيل‌اينَن دولان داغ‌لار
 
چوخ‌لار گَلدي گيچدي سيزدَن
شيرين سولار ايچ‌دي سيزدَن
بيلينمه‌دي هارا گِئت‌دي
سِرّلَري ساخلادان داغ‌لار
.............................
اوچ ايل مَكتَبه من گِئت‌ديم
قرآنو آخيره يِئت‌ديم
سعدي‌دَن اوخودوم كتاب
سيز كيمين گلستان، داغ‌لار
......................
پايوز، قيش‌ده يِغيلاردوخ
مين جور اويُون اوينُوياردوخ
"گزلان‌پاچ" يا "حقّير گَتدي"
اويُون‌لارا باخان داغ‌لار
....................
كَند‌دَه قاپو باغلان‌مازدو
هيچ قُوناخ چول‌دَه قالماز‌دو
هر وقت چات‌سا سفره آچوخ
قوناخ يولا سالان داغ‌لار
...


پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:كوسه لو, بازران,عظيم سرودلير,, :: 13:12 ::  نويسنده : عظیم سرودلیر

اين جا روستاي گلخندان، كوسه لوي سابق، زادگاه شخصيّت هاي قيزيل داغ لار است. اين روستاهمان جاست كه اذان افطار و مناجات سحري اش را عبدالله مي خواند، روضه هاي ماه محرّم آن را علي احمد، نوحه هاي سينه زني اش را جعفر، اكبر، غلام حسين،..مي خواندند. اين جا ميرز نصير،ميرزا يحيي، ميرزا ابراهيم مكتب داري مي كردند، ترسّل مي نوشتند تا جوان ها وقتي بزرگ شدند بتوانند نامه نوشته و دادخواهي كنند، واجبات مي نوشتند تا بچّه ها بتوانند اعمال دينيشان را درست انجام دهند، در مسجد همين روستا، نداي جوشن كبير، مجير، افتتاح را مشدي حبيب ا لله و مشدي حنيفه در مسجد سر مي دادند. در ميدان تعزيه خواني اش، نقي حضرت عبّاس مي خواند، ميرزا محمد آقا، امام حسين مي خواند، و ولي الله ياتاني شمر خواني مي كرد. در اطاق هاي گلي همين روستا مردم دل و جكر پروار زمستانيشان را براي قرآن خوان ها طبخ مي كردند تا امواتشان نيز سهم خودرا از گوسفندانشان ببرند. ميوه هاي سر درختي اين روستا با پول مبادله نمي شد، هيچ كس بابت غذا و خوراكي پول نمي گرفت، درب خانه ها به روي هيچ كس بسته نبود. بانوان همين روستا، هم ماماي هم بودند، هم شريك شادي و غم، و هم يار و مددكار زندگي . اين جا مرحوم حاج شيخ ميرزا علي بدون اين كه توقّع پاكت داشته باشد در سرماي زمستان حاضر مي شد و مردم را با دين و آيين اصيل اشنا مي ساخت. اين جا بچّه همه با هم بازي مي كردند. البتّه بازي تنها كه نه بلكه تمرين زندگي.در همين روستا، خواندن را با هو الفتّاح العليم شروع مي كردند، با قرآن ادامه مي دادند، از معراج السّعاده اخلاق اسلامي فرا مي گرفتند و با حلية المتّقين آداب زندگي را. اين جا ......



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام به همه‌ي اهالي محترم كوسه‌لو (گلخندان) و بازران، به عالمان، به روح پاك درگذشتگان، به گنجينه‌هاي گران‌قدر يعني سالمندان، به خواهران و برادران، به جوانان، به صاحبان دانش و معرفت، به متخصصان، به كارگران و كارمندان، به آناني كه ماندند و ديوارهاي اين دو روستاي با افتخار را افراشته نگه داشتند. به وبلاگ خودتان خوش آمدید. قرار ملاقات برو بچه های کوسه لو و بازران اینجاست. هر مطلبی دررابطه با سرزمین آبا و اجدادی‌تان دارید ارسال کنید تا در وبلاک‌تان بگذاریم. عكس‌ها، خاطرات شيرين، داستان‌ها، اطّلاعات تاريخي، قصّه‌ها، مثل‌ها، تكيه كلام‌ها، نقيل‌ها، سول‌چَك‌ها، بير گون گيتديك.....ها، و هر آن‌چه كه براي گفتن داريد بفرستيد تا در اين‌جا ارايه دهيم و ديگران هم استفاده كنند. منتظرتان هستیم. همكاران وبلاك: 1- نورالدّين هادي‌اي 2-الياس محمد 3- محمد رضا سرودلير 4-علي اصغر ترابي افراشته 5- رضا
شعر سه‌گانی
توزیع کتاب شاهدان عشق
مزار عالم ازناوی در تاجیکستان
حماسه بابا
اخبار گلخندان
گلخندان در گذر زمان
بازدید فرماندار محترم شهرستان فامنین و بخشدار بخش پیشخور از روستای گلخندان
قیزیل داغ با دامنی پر از شقایق
افتخار آفرینی تیم قزل داق
داستان مقاوت تاک‌های تشنه باغ‌های شاهقلی کندی
بچّه‌های و امروز مدرسه بازران و گلخندان
جلسه شورای اسلامی گلخندان با اهالی در مورد لایروبی جوی‌های کشاورزی
روستای چپقلو در روز سیزدهم فروردین 95
قیزیل داغ در روز سیزدهم فروردین سال 95
شکوه قیزیل داغ در جامه سپید زمستانی
برنامه مسابقات تیم قزل داق در نوروز 95
کتاب جدیدی که امروز به زینت طبع آراسته شد.
نويسندگان